Dummy

یه خلوت دنج که من نشسته ام وسط و وراجی می‌کنم!

تف به کلاس انقلاب ۸ صبح

  • ۱۷:۵۶

امروز به خاطر یه دونه کلاس ۸صبح رفتم دانشگاه در حالی که شب قبلش کلا دو ساعت خوابیده بودم و از زندگی متنفر بودم. بعدم برگشتنی تو مترو تربیت مدرس اون پله برقی آخر که میرید رو سکو منتظر قطار؟ رو اون بودم داشتم میومدم پایین بعد دیدم یه صدایی به آقای رو به روییم میگه آقا خوبی؟ اون که توجه نکرد رف بعد صدائه به من گف سلام من هی نگاهکردم دیدم رو به رو که دیواره بعد صدائه دوباره گف اینجا منم پنیک زدم سریع رفتم خندمم گرفته بود. یعنی صدا از کجا بوده؟؟ نکنه پشتم بوده طرف من مثل اسکلا داشتم در و دیوارو نگاه میکردم‌😂😂😂😵

 

بعدم نودل خریدم اومدم دیدم کباب تابه ای داریم غذا منم ریختمش تو نودلم 💀 خوب شد ولی (چون گشنم بود)

 

  • ۸۳

نودل بدید بهممم

  • ۰۰:۰۰

باز من یه سریال کره ای شروع کردم دلم غذاهاشونو خواست :( بعد الان یهویی دلم نودل با سوسیس سرخ شده فلفل و هویج میخواد:( این نودل لیوانیا چرا نیست شدن؟ بوفه دانشکده هنر وقتی ترم یک بودم(قبل کرونا) میاورد. الان چه کنم؟ ظرف غذا ببرم مثلا نودل بخرم سوسیس هم سرخ کنم ببرم از بوفه آبجوش بگیرم تو دانشگاه بخورم مثلا!!! شایدم باید بکپم تا صبح به خودم فحش ندم..هوم؟

  • ۵۷

والا خجالت میکشم برا همچین پست بی محتوایی عنوان بذارم :|

  • ۲۰:۳۷

بیان چرا اینطوری شده وبلاگای اخیرا به روز شده رو که میبینم:

جن عاشق و راهکار نمد چی آن

طلسم باز شدن فلان

سرویس جاروبرقی

اگه صغرا خانوم فلان چیزو کرد چه بگوییم؟

 

خندم میگیره. بگذریم..امروز مفید ترین کاری که کردم درست کردن حلوا بود XD چون دیشب یکی از 

بچه ها تو گروهمون عکس شکلات و کیکای شکلاتی که برا دوست پسرش درست کرده بودو فرستاد من 

به شدت گشنم شدددد همون دیشب میخواستم حلوا درست کنم خسته بودم بعد دیگه امروز درست

کردم ولی علاوه بر روغن یه قاشق کره ریختم که باعث شد قاشق قاشق روغن بریزم دور تهشم روش

دستمال کاغذی بذارم روغنارو بگیره XD به جز این موضوع بقیه چیزاش اوکی بود. (ربط کیک شکلاتی به

حلوا چی بود؟ منم نمیدونم) خواهرمم خوابید بچه پررو!! پاشووو 

.

سریال may I help you هم شروع کردم یا سرنوشتش دراپه یا میبینم ایشالا دراپ نیس XD

  • ۵۱

به نام خدای رنگین کمان

  • ۲۳:۲۷

کیان عزیز اون بالا پیش خواهرا و برادرات جات امنه broken heart

  • ۵۲

تتویی که هیچوقت به سرانجام نرسید

  • ۱۸:۵۲

من بالای سه بار تصمیم گرفتم تتو بزنم ولی دست نگه داشتم چون مطمئن نبودم از طرحی که میخواستم. یکمم راستش ترسیدم چون میخواستم بدون اینکه مامان بابام بدونن برم و چون ترسو و اسکلم نشد. البته دلیل اصلیش همون طرح دلخواه رو پیدا نکردن بود. یه بار یه طرحیو فرستادم که خیلی دوسش داشتم خانومه گفت عزیزم من اینو بزنم که فکر میکنن خرابکاری کردم!!! وتف؟ یه گربه خیلی خر بود چطور تونستی اینطور بگیی؟؟ بعدم رف پینترست برام طرحای دیگه از گربه پیدا کنه و بفرسته منم دیگه پیامشو سین نزدم :)

به سرمم زده بود برم تتو آرتیست شم چون خیلی شغل باحالیه شاید یه روزی رفتم یادش گرفتم بعدم خودمو دفتر نقاشی میکنم *استیکر من که وایسادم با خوشحالی و پشتم فضا منفجر شده*

 

  • ۳۹

سریال فردا

  • ۲۰:۴۳

کسی اینجا سریال tomorrow رو میدید؟ من اول به خاطر اون خانوم مو صورتیه که به شدت کراش میزد شروعش کردم. اما از داستان سریال و چیزی که میخواستن بگن به شدت خوشم اومد.

 

داستان درباره یه تیمی هست که مردم رو از خودکشی منصرف میکنن. اگه درست یادم باشه 16 قسمت بود و هر قسمتش یه درس زندگی بود. باعث میشه بعد هر قسمت به رفتاراتون با دیگران و کارایی که میکنید خوب فکر کنید. یه جورایی یه تلنگر کوچیکه. 

حالا یه سری چیزا ممکنه اصلا براتون جذاب نباشه تو سریال مثلا اینکه اون دنیا رو چطور اداری و.. نشون داده بودن یا این فضای ماوراییش که تخیلیه ممکنه باب دلتون نباشه ولی شما اصل رو بچسبید!!

یه قسمتی بود من باهاش کلی اشک ریختم که نمیگم کدوم قسمت بود چون اسپویله. یادمه دوران امتحانات ترم پیش داشتم میدیدمش همش هم به  دوستم میگفتم شروعش کن میگفت من جنبه ندارم میذارم بعد امتحانا.

یه داستان فرعی هم داره سریال که درست بهش نپرداختن و چند قسمت آخر به نظرم ماستمالیش کردن و اصلا نمیدونم چرا وجود داشت وتف؟

این سریال رو از روی وبتون ساختن و دلم میخواست وبتونشو بخونم ولی خب حوصلشو نداشتم چون داستانش تکراریه دیگه..

حالا چرا اینهمه حرف زدم؟ چون یه فن مید باحال ازش داشتم خواستم بذارمشاینجا ولی نمیخواستم خالی از عریضه باشه :)

 

 

دانلود ویدیو

 

به شکایاتی دارم از این سریال و چیزی که دوست داشتم ازش که اسپویل حساب میشه و اگه خوندینش اسپویل شد براتون به من ربطی نداره هشدارشو دادم خوشگلا 

.

اول اینکه چرا آخرش این مو صورتیه و اون جذابه (ماشالا اسماشونم یادم نی) تهش اینطوری شد داستانشون؟ چرا یه طوری نشد به هم برسن؟ :| 

چرا بغل گروهی نداشتن موقعی که پسر خنگوله میخواست خدافسی کنه؟ موصورتی جذاب خیلی  نامردی هق!!

اون یکی پسره که دست تو دماغش میکرد سیسش از بعد اون قسمتی که مامانشو دید عوض شد که کاشش نمیشد بابا جذاب تر بودی اون اول عح

از آخر سریال به شدت خوشم اومد. اونجا که پره گف شما کی هستید گف ما؟ رییساتیم (یا همچین چیزی حالا یادم نمیاد دقیق) اصن ذوقققق جیغغغغ خیلی خوشحالم که پسره بعد مرگش برمیگرده به اون تیمه بعدم تا ابد (احتمالا) با هم کار میکنن. 

  • ۶۴

به نظر شما حق با اونه یا من؟

  • ۰۰:۲۵

چقدر بعضی از آدما متوقع و خودخواه و رو اعصابن

خب من چند روزی وضعیت روحیم به سمتی رفت که یکم کنار کشیدم و با دوستام صحبت نمیکنم زیاد و وقتی امشب درباره چیزی که تو گروه پیام داده بود از یکی از دوستان پرسیدم گفت تو مگه تو این چند روز پرسیدی چیکار کردی زنده ای چه غلطی کردی؟ اینم نپرس.

مگه من کار بدی کردم برا ریکاوری روحیم تو سایلنت بودم؟ من حتی حدالامکان از اخبار هم دوری میکنم چرا بعضیا خودشونو محور همه چیز میبینن؟؟؟ بعدم دلخوریتو باید حتما تو گروه افرادی که به نسبت تعداد سال های دوستی ما غریبه ان بیاری حتما؟؟ والا من ناراحت بشم بهم بر بخوره هم تو گروه جلوی بقیه ری اکشن نشون نمیدم حتی ممکنه به خود طرفم نگم بعد تو انقدر بیشعور باشی دوستتو ضایع کنی اینطوری؟

انگار من تو پارتی و خوشی بودم از خانوم احوالاتشو نپرسیدم. منم حودم داشتم تو سیاهیای خودم دست و پا میزدم. 

اخه یکم فهممم؟؟؟؟ خوبه بهش گفته بودم حالم خوب نیست حوصله ندارم حتی بیرونمونم کنسل کردم به این دلیل

 

  • ۶۷

گربه های دانشگاهمون

  • ۱۸:۲۷

گربه های دانشگاهمون خیلی خرن. مثلا داری راه میری میبینی یکیشون لم داده وسسسط راه انگار خونه باباشه ما هم مزاحمایی هستیم که دارن تو خونشون راه میرن 😂😂

میای مثلا از این جاهایی که دوتا پله دارن بیای پایین تو پله دومیش به حالت من اینجام اگه بری روم خدا لعنتت کنه و مشکل توئه نشسته کثافت خر 😂😂 یکی‌دوتا بچه گربه هم به جمع گربه های جلوی دانشکده هنر اضافه شدن که نشده تاحالا نازشون کنم لندق  تخسن ولی یه بار داشتم رد میشدم دیدم یکیشون نشسته مثل خرا و یکی از بچه ها داره نازش میکنه خیلی کیوت بود.

یه گربه هم دور و اطراف سلف داریم که خیلی چاقه چون بچه ها بهش میرسن و طبق گفته های دوستم غذای بقیه گربه ها هم میخوره برا خودش قلمرو درست کرده 😂😂

اما گربه های دانشکده هنر از همه خر ترن چون کافیه بشینی با خوراکی میان پیشت هی دورت میپلکن نزدیکت میشن تا بهشون یه جیزی بدی 🥺 یه بار گشنم بود ساندویچ سرو گرفته بودم نشستم رو لبه دم چمن یه گربه خر هم اوند نشست پاشدم رفتم اونور اومد دنبالم لهش گفتم برات خوب نیستا ولی یکم بهش دادم بعدم رفتم چون خیلییی گشنم بود. دوشنبه هم با دوستم رو صندلی همون اطراف نشسته بودیم یه دختره اونطرف رو یه صندلی نشسته بود چیزی میخورد یه گربه اومد نشست پشتش اینم نفهمید اولش بعد که دیدش ترسید رفت 😂😂 دو سه بار دوتا گربه دیگه دعوا کردن دنبال هم میدوییدن معلوم بود یکیشون خیلی کرم داشت🤣

عکسی که خودم ازشون گرفته باشم ندارم ولی اگه گرفتم میذارمش.

  • ۵۳

در من امیدیست، می آید و می رود اما هرگز نمی گویمش بدرود!

  • ۲۰:۱۳
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۵۳

پستی بی محتوا

  • ۱۵:۲۴

دلم یه فرنی داغ و خوشمزه میخواد :( چرا من ندیدم بیرون فرنی بفروشن؟؟؟ فرنی میخوامممممم

خب از بحث فرنی که بگذریم خیلی یهویی دلم خواست یه پست بذارم و بگم که من عاشق حلوام. (ایشالا که همیشه هوسی یا برا نذری حلوا درست کنید و بخورید که خدایی نکرده مرگ کسی) کلا سه بار درستش کردم تو زندگیم یکی اولین بار دبستانی بودم کلاس چهارم اینا فکر کنم که توش زیادی زعفرون ریخته بودم و مامانم بعد اون زعفرونارو قایم کرد از دستم 😂😂 دفعه بعدش چند وقت پسش بود که آردا کامل تفت نخورده بودن دفعه آخر هم که بازم همین چند وقت پیش بود که دو بار گوشیم از دستم افتاد و از بعد اون گوشیم زودتر شارژ خالی میکنه ولی حلوام خوشمزه شد جاتون خالی XD

حوصله ندارم درست کنم هی باید هم بزنی هی هم بزنی چه وضعشه هم حلوا هم فرنی *جیغ ممتد*  

  • ۶۰
۱ ۲ ۳
Designed By Erfan Powered by Bayan