Dummy

یه خلوت دنج که من نشسته ام وسط و وراجی می‌کنم!

بدترین چیزی که میتونست اتفاق بیفته افتاد

  • ۱۷:۲۴

گند زدم دوستان...گند

فکر کنم یکی از عزیزترین و نزدیک ترین آدمای زندگیم که دوستش هم داشتم رو به خاطر حماقت و ترسو بودنم از دست دادم. واقعا نابینا بودم و یه سری چیزا رو ندیدم. هنوز تا به این لحظه پا پس نکشیدم و اصرار دارم که حرف بزنیم ولی مگه چقدر دووم میاره؟ اینطور نیست که همه چی تقصیر من باشه ولی من فقط بخش خودمو میبینم‌. اون حالش خوب نبود و این اتفاق نباید الان میفتاد. حالا تنهایی چیکار میکنه؟؟؟ 

حقیقتا خیلی ترسیده ام خیلی. کاش نیشد برگردم عقب و سالت سه شب به جای بیدار موندن میخوابیدم...

  • ۱۰۲
Designed By Erfan Powered by Bayan