Dummy

یه خلوت دنج که من نشسته ام وسط و وراجی می‌کنم!

بام

  • ۰۹:۲۲

جمعه خیلی خیلی یهویی دوستم که پیچونده بودمش هفته های پیش برای بیرون بهم پیام داد گفت بریم بیرون؟ معلوم نبود کجا. پیشنهاد اون باغ کتاب بود پیشنهاد من بام. همین اوکی شد و من با توجه به تجربه دفعه قبل بهش گفتم فلاسک و لیوان و چای میارم بعدش به سرم زد صبحونه رو اونجا بخوریم بعدم یکمم خوراکی آوردیم و کالباس بردم برای ناهار. 

انقدر دلم براش تنگ شده بوددد تازه خیلی هم باهاش بهم خوش گذشت. با اختلاف از تمام بیرونایی که چند ماهه اخیر رفتم بهتر بود. شاید تو زندگی قبلیم کار خیلی خوبی کردم که الان همچین دوستی دارم. ولی لباس مناسب نپوشیده بود دستکش اینا هم نیاورده بود و میخواستم بزنم توسر خودم XDD بعد چند ساعت میخواستیم بریم ایستگاه 1 که گفتن بلیط نمیفروشن و بهتررر چون لباسش مناسب بالا نبود همینجا هم سردش بود!!

آقا اینطور نمیشه کاش عکاسی بلد بودممم. واقعا چیزای خوشگلی میشه انداخت و نمیشد در عین حال!! به دوستم گفتم که میخواستم برا اون دفعه ای که توچال رفتیم دعوتش کنم و گفتم شاید معذب باشه گفت نه اوکیه میام. بعدم قرار گذاشتیم یه دور وقتی وقت کردیم موزه های مختلف تهرانو بریم. اینو دیگه خودم چون خیلی دوست دارم پیگیری میکنم و دوستم و اون یکی دوستمو راه میندازم.  

برام هدیه هم گرفته بود *چشم قلبی* کتاب گربه راهنمای ما و سه تا جلد مانگای مای هیرو آکادمی و یه ماژیک :) 

براستی گفتم؟ ماگی که سفارش داده بودم هم آخر هفته رسید خیلیی کیوته heart

  • ۸۷
چوگویک ...

ای جونم همیشه به گردش و شادی 

هدیه‌هات و ماگت هم مبارکت باشن قشنگم

ایشالا با هممم
قربونت *قلب قلب*
چوگویک ...

ان شا الله

نری که جانم

*فرستادن یه کیسه بوس دم خونتون*
صنما ‌ ‌

چقدر بانمکه :))

مرسی چشماتون بانمک میبینه :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan