- دوشنبه ۳۰ آبان ۰۱
- ۱۷:۵۶
امروز به خاطر یه دونه کلاس ۸صبح رفتم دانشگاه در حالی که شب قبلش کلا دو ساعت خوابیده بودم و از زندگی متنفر بودم. بعدم برگشتنی تو مترو تربیت مدرس اون پله برقی آخر که میرید رو سکو منتظر قطار؟ رو اون بودم داشتم میومدم پایین بعد دیدم یه صدایی به آقای رو به روییم میگه آقا خوبی؟ اون که توجه نکرد رف بعد صدائه به من گف سلام من هی نگاهکردم دیدم رو به رو که دیواره بعد صدائه دوباره گف اینجا منم پنیک زدم سریع رفتم خندمم گرفته بود. یعنی صدا از کجا بوده؟؟ نکنه پشتم بوده طرف من مثل اسکلا داشتم در و دیوارو نگاه میکردم😂😂😂😵
بعدم نودل خریدم اومدم دیدم کباب تابه ای داریم غذا منم ریختمش تو نودلم 💀 خوب شد ولی (چون گشنم بود)
- ۱۰۵