من بالای سه بار تصمیم گرفتم تتو بزنم ولی دست نگه داشتم چون مطمئن نبودم از طرحی که میخواستم. یکمم راستش ترسیدم چون میخواستم بدون اینکه مامان بابام بدونن برم و چون ترسو و اسکلم نشد. البته دلیل اصلیش همون طرح دلخواه رو پیدا نکردن بود. یه بار یه طرحیو فرستادم که خیلی دوسش داشتم خانومه گفت عزیزم من اینو بزنم که فکر میکنن خرابکاری کردم!!! وتف؟ یه گربه خیلی خر بود چطور تونستی اینطور بگیی؟؟ بعدم رف پینترست برام طرحای دیگه از گربه پیدا کنه و بفرسته منم دیگه پیامشو سین نزدم :)
به سرمم زده بود برم تتو آرتیست شم چون خیلی شغل باحالیه شاید یه روزی رفتم یادش گرفتم بعدم خودمو دفتر نقاشی میکنم *استیکر من که وایسادم با خوشحالی و پشتم فضا منفجر شده*
کسی اینجا سریال tomorrow رو میدید؟ من اول به خاطر اون خانوم مو صورتیه که به شدت کراش میزد شروعش کردم. اما از داستان سریال و چیزی که میخواستن بگن به شدت خوشم اومد.
داستان درباره یه تیمی هست که مردم رو از خودکشی منصرف میکنن. اگه درست یادم باشه 16 قسمت بود و هر قسمتش یه درس زندگی بود. باعث میشه بعد هر قسمت به رفتاراتون با دیگران و کارایی که میکنید خوب فکر کنید. یه جورایی یه تلنگر کوچیکه.
حالا یه سری چیزا ممکنه اصلا براتون جذاب نباشه تو سریال مثلا اینکه اون دنیا رو چطور اداری و.. نشون داده بودن یا این فضای ماوراییش که تخیلیه ممکنه باب دلتون نباشه ولی شما اصل رو بچسبید!!
یه قسمتی بود من باهاش کلی اشک ریختم که نمیگم کدوم قسمت بود چون اسپویله. یادمه دوران امتحانات ترم پیش داشتم میدیدمش همش هم به دوستم میگفتم شروعش کن میگفت من جنبه ندارم میذارم بعد امتحانا.
یه داستان فرعی هم داره سریال که درست بهش نپرداختن و چند قسمت آخر به نظرم ماستمالیش کردن و اصلا نمیدونم چرا وجود داشت وتف؟
این سریال رو از روی وبتون ساختن و دلم میخواست وبتونشو بخونم ولی خب حوصلشو نداشتم چون داستانش تکراریه دیگه..
حالا چرا اینهمه حرف زدم؟ چون یه فن مید باحال ازش داشتم خواستم بذارمشاینجا ولی نمیخواستم خالی از عریضه باشه :)
اول اینکه چرا آخرش این مو صورتیه و اون جذابه (ماشالا اسماشونم یادم نی) تهش اینطوری شد داستانشون؟ چرا یه طوری نشد به هم برسن؟ :|
چرا بغل گروهی نداشتن موقعی که پسر خنگوله میخواست خدافسی کنه؟ موصورتی جذاب خیلی نامردی هق!!
اون یکی پسره که دست تو دماغش میکرد سیسش از بعد اون قسمتی که مامانشو دید عوض شد که کاشش نمیشد بابا جذاب تر بودی اون اول عح
از آخر سریال به شدت خوشم اومد. اونجا که پره گف شما کی هستید گف ما؟ رییساتیم (یا همچین چیزی حالا یادم نمیاد دقیق) اصن ذوقققق جیغغغغ خیلی خوشحالم که پسره بعد مرگش برمیگرده به اون تیمه بعدم تا ابد (احتمالا) با هم کار میکنن.
خب من چند روزی وضعیت روحیم به سمتی رفت که یکم کنار کشیدم و با دوستام صحبت نمیکنم زیاد و وقتی امشب درباره چیزی که تو گروه پیام داده بود از یکی از دوستان پرسیدم گفت تو مگه تو این چند روز پرسیدی چیکار کردی زنده ای چه غلطی کردی؟ اینم نپرس.
مگه من کار بدی کردم برا ریکاوری روحیم تو سایلنت بودم؟ من حتی حدالامکان از اخبار هم دوری میکنم چرا بعضیا خودشونو محور همه چیز میبینن؟؟؟ بعدم دلخوریتو باید حتما تو گروه افرادی که به نسبت تعداد سال های دوستی ما غریبه ان بیاری حتما؟؟ والا من ناراحت بشم بهم بر بخوره هم تو گروه جلوی بقیه ری اکشن نشون نمیدم حتی ممکنه به خود طرفم نگم بعد تو انقدر بیشعور باشی دوستتو ضایع کنی اینطوری؟
انگار من تو پارتی و خوشی بودم از خانوم احوالاتشو نپرسیدم. منم حودم داشتم تو سیاهیای خودم دست و پا میزدم.
اخه یکم فهممم؟؟؟؟ خوبه بهش گفته بودم حالم خوب نیست حوصله ندارم حتی بیرونمونم کنسل کردم به این دلیل
گربه های دانشگاهمون خیلی خرن. مثلا داری راه میری میبینی یکیشون لم داده وسسسط راه انگار خونه باباشه ما هم مزاحمایی هستیم که دارن تو خونشون راه میرن 😂😂
میای مثلا از این جاهایی که دوتا پله دارن بیای پایین تو پله دومیش به حالت من اینجام اگه بری روم خدا لعنتت کنه و مشکل توئه نشسته کثافت خر 😂😂 یکیدوتا بچه گربه هم به جمع گربه های جلوی دانشکده هنر اضافه شدن که نشده تاحالا نازشون کنم لندق تخسن ولی یه بار داشتم رد میشدم دیدم یکیشون نشسته مثل خرا و یکی از بچه ها داره نازش میکنه خیلی کیوت بود.
یه گربه هم دور و اطراف سلف داریم که خیلی چاقه چون بچه ها بهش میرسن و طبق گفته های دوستم غذای بقیه گربه ها هم میخوره برا خودش قلمرو درست کرده 😂😂
اما گربه های دانشکده هنر از همه خر ترن چون کافیه بشینی با خوراکی میان پیشت هی دورت میپلکن نزدیکت میشن تا بهشون یه جیزی بدی 🥺 یه بار گشنم بود ساندویچ سرو گرفته بودم نشستم رو لبه دم چمن یه گربه خر هم اوند نشست پاشدم رفتم اونور اومد دنبالم لهش گفتم برات خوب نیستا ولی یکم بهش دادم بعدم رفتم چون خیلییی گشنم بود. دوشنبه هم با دوستم رو صندلی همون اطراف نشسته بودیم یه دختره اونطرف رو یه صندلی نشسته بود چیزی میخورد یه گربه اومد نشست پشتش اینم نفهمید اولش بعد که دیدش ترسید رفت 😂😂 دو سه بار دوتا گربه دیگه دعوا کردن دنبال هم میدوییدن معلوم بود یکیشون خیلی کرم داشت🤣
عکسی که خودم ازشون گرفته باشم ندارم ولی اگه گرفتم میذارمش.
دلم یه فرنی داغ و خوشمزه میخواد :( چرا من ندیدم بیرون فرنی بفروشن؟؟؟ فرنی میخوامممممم
خب از بحث فرنی که بگذریم خیلی یهویی دلم خواست یه پست بذارم و بگم که من عاشق حلوام. (ایشالا که همیشه هوسی یا برا نذری حلوا درست کنید و بخورید که خدایی نکرده مرگ کسی) کلا سه بار درستش کردم تو زندگیم یکی اولین بار دبستانی بودم کلاس چهارم اینا فکر کنم که توش زیادی زعفرون ریخته بودم و مامانم بعد اون زعفرونارو قایم کرد از دستم 😂😂 دفعه بعدش چند وقت پسش بود که آردا کامل تفت نخورده بودن دفعه آخر هم که بازم همین چند وقت پیش بود که دو بار گوشیم از دستم افتاد و از بعد اون گوشیم زودتر شارژ خالی میکنه ولی حلوام خوشمزه شد جاتون خالی XD
حوصله ندارم درست کنم هی باید هم بزنی هی هم بزنی چه وضعشه هم حلوا هم فرنی *جیغ ممتد*
برای پنجشنبه این هفته از یکی دو هفته پیش قرار توچال ذاشتیم با بعضی از دوستای دانشگاه خودم و یه دانشگاه دیگه ولی یهو دیدم حوصله ندارم و دوباره کلی استرس و ناراحتی رو سرم آوار شدن برا همین به دوستم پیام دادم که نمیام. حوصله تعریف کردن ندارم که چی میگذره تو سرم وقتی یکی میشنوه و میبینه طرف مایل نیست بایدقبول کنه دیگه حالا دوشنبه دوباره بهش توضیح میدم. یکم عذاب وجدان گرفتم چون از قبل اوکی داده بودم عح
خب خودتون برید-__- من ترجیحم این بود که با اکیپ خودمون بریم نه کسایی که ندیدمشون و فقط چندتاشونو میشناسم. نمیدونم شایدم برم و خوش بگذره؟
حتی اون 3 تا دوست عزیز 3 سال دبیرستانمم هم کم باهاشون حرف میزنم هم هر وقت حرف بیرون میاد میپیچونمشون. چرا منو کنسل نمیکنن واقعا خیلی رو مخم lol
چقدر پست میذارم. چون نمیخوام کار دیگه ای کنم..ممکنه بازم بذارم لالالالالالالا