Dummy

یه خلوت دنج که من نشسته ام وسط و وراجی می‌کنم!

آخرین روز کارآموزی

  • ۱۱:۱۵

بعد چند ماه امروز بلاخره آخرین روز کارآموزی ایم هست. دیروز به مدیر بخشمون گفتم که کار پیدا کردم و فردا آخرین روزمه. هم خودش و هم همکارام خیلی خوشحال شدن و بهم گفت که دوست داشتم اینجا بمونی ولی نشد. امروز که اومدم برام روز میزم هدیه گذاشته بود. یه لیوان کوچولو مسی با قند دونش و یک شال ^^ خیلی خوشحال شدمممم. همکار بغل دستیم یه بار دیگه توصیه ای که بهم کرده بود رو یادآوری کرد. گفت برو با یه بخشی از حقوقت حتی شده 1 گرم طلا بگیر تا بعد ها اگر خواستی کاری کنی اینا رو داشته باشی. 

اینجا من تازه جا افتاده بودم. ولی از همون اول میدونستم که جایی برام نیست. بابام خیلی تلاش کرد تا من اینجا موندگار بشم ولی خب نشد. مهم هم نیست چون من اونوقت احساس بدی میداشتم به اینکه با پارتی اینجام. ولی رییس بخشی که من توش بودم واقعا خانم خوبی هست. وقتی اشتباه میکردم اصلا باهام بداخلاقی نکرد تازه خیلی هم خوشرو و خوش برخورده بعد نه فقط رییسمون بلکه همه همکارای بخشمون. 

 

هایلایت خاطرات خوبی که تو ذهنم میمونن و اگر هم نمونن اینجا میخوام بمونن

1. یه روزی بود که تاریخش رو نمیگم ولی اون روز اینجا جشن بود و کیک گرفته بودن. بعد بابام برا من وبقیه همکارامون کیک آورد (ما شرکت نکرده بودیم تو جشن) 

2. یه کلاس برای بخش مالی گذاشته بودن و منم شرکت میکردم باهاشون اونجا هم خوش میگذشت.

3. تولد یکی از همکارا شیرینی گرفتن و همه از بخش مالی اومدن اتاق ما و عکس گرفتیم و ...

4. یه روز خانومای بخش ما و یکی دیگه اومدن رفتیم پایین رو صندلیا نشستیم و چای و شکلات و.. خوردیم

5. برای این مورد قبلش یه چیزی رو باید بگم. من از یه سری هیاهو ها خوشم میاد انگار که زندگی هنوز جریان داره. چند باری از این موقعیت ها پیش اومد. حالا چیز خاصیم نبودا چند نفر از بخشای دیگه اومده بودن اینجا اتاق ما پیش رییسمون چون کار داشتن بعد داشتن حرف میزدن خیلی شلوغ شده بود 

6. همه روزایی که اینجا کار زیاد داشتم و نفهمیدم زمان چطور گذشت. این مهمه چون بعضی وقتا کار زیاد داشتم ولی زمان نمیگذشت

 

کسی چه میدونه شاید یه روز تو آزمونای استخدامی دستگاه های اجرایی اسم اینجا هم بود برای بخش مالی و من آزمونشو قبول بشم (اگه خواستم شرکت کنم)

  • ۱۴۳

بدترین چیزی که میتونست اتفاق بیفته افتاد

  • ۱۷:۲۴

گند زدم دوستان...گند

فکر کنم یکی از عزیزترین و نزدیک ترین آدمای زندگیم که دوستش هم داشتم رو به خاطر حماقت و ترسو بودنم از دست دادم. واقعا نابینا بودم و یه سری چیزا رو ندیدم. هنوز تا به این لحظه پا پس نکشیدم و اصرار دارم که حرف بزنیم ولی مگه چقدر دووم میاره؟ اینطور نیست که همه چی تقصیر من باشه ولی من فقط بخش خودمو میبینم‌. اون حالش خوب نبود و این اتفاق نباید الان میفتاد. حالا تنهایی چیکار میکنه؟؟؟ 

حقیقتا خیلی ترسیده ام خیلی. کاش نیشد برگردم عقب و سالت سه شب به جای بیدار موندن میخوابیدم...

  • ۱۶۷

آدم قوی از نظر شما چه جور آدمیه؟

  • ۲۲:۲۱

آدم قوی چه شکلیه؟ چه ویژگی هایی داره؟ نظر شما چیه؟ 

  • ۱۶۸

5 محرک برای نگه داشتن عادت های جدید

  • ۱۴:۴۲

داشتم یه مطلب میخوندم که برای فصل 3 کتاب عادت های اتمی هست:

The 5 Triggers That Make New Habits Stick

 میگفت چطور میتونیم عادت جدید اضافه کنیم و نگهش داریم. تو این مطلب درباره محرک های عادات صحبت کرده و به نظرم جالبه که بخونیدش. یه چیز خلاصه طور ازش میذارم ولی خوندش خودش هم خالی از لطف نیست.

 

اولین محرک: زمان 

از رایج ترین محرک هاست. میپه تو زمان های مختلف روز کارای کارای مختلفی برامون عادت شده که پشت هم انجامشون میدیم مثلا صبح پاشدن و مسواک زدن و.. تو  یه مدت دیگه ناهار. یه مواقعی یه سری عادات تو یه موقع خاص از روز میان سراغمون و اگه اذیتمون میکنن بهتره بدونیم چرا و بعد جایگزینشون کنیم. 

 

دومین محرک: مکان

میگه یه سری عادات و رفتارا در پاسخ به محیطیه که توشیم. یه سری تحقیقات نشون داده ان که انجام عادات در محیط جدید آسونتره پس بهتره عادات رو به یک مکان خاص اختصاص بدیم. 

یه سری جاها مثل خونه از قبل توش یه سری عادت سیو شده و اگه بخوایم چیز جدید ایجاد کنیم باید ذهنمون به نشانه ها و عادات قبلی غلبه کنه ولی اگه یه مکان جدید انتخاب کنیم مثل یه برگه سفید میمونه از قبل چیزی توش نیست و مغز نیاز نداره به چیزای موجود غلبه کنه. مثالی که زده بود این بود که هر بار باشگاه میره طرف میره همون نقطه قبلی و شروع میکنه گرم کردن و... و روزایی که حوصله نداره این محرک مکان میتونه کمک کنه که انجامش بده.

 

محرک سوم: رویداد قبلی (preceding event)

میگه یه چیزی قبلش اتفاق میفته به دنبالش یه چیزی رو انجام میدی. مثلا نوتیف میاد بعد چک میکنی. مثالش این بود که برای ایجاد عادت شکرگزاری هر وقت میخواد شام بخوره قبلش بابت یه چیزی شکر میکنه. 

 

محرک چهارم: حال عاطفی 

یعنی هر وقت یه حال خاصی هستید اون عادته ظاهر میشه مثل اینی که خودم چند ماهه دچارشم: پرخوری موقع ناراحتی

یه محرک قویه ولی برای عادات خوب سخته چون باید آگاهانه حسی رو که داری تجربه میکنی رو بفهمی و بهش توجه کنی. تو مثالش گفته که متوجه میشه داره استرس میگیره پس عادت تنفس عمیق رو پیاده میکنه. (این قسمت رو لطفا حتما از رو خود مقاله اش بخونید من سعی کردم منظوری که فهمیدم رو برسونم ولی خودشو بخونید بهتر متوجه میشید چی میگه) 

 

محرک پنجم: بقیه افراد

همون کمال همنشین خودمونه. شنیدین میگن شما شبیه دوستاتون میشید؟ اینجا گفته دورتونو با کسایی پر کنید که عاداتی دارن که شما دوست دارید داشته باشید. 

You are the average of the five people you spend the most time with 

 

کدوم رو انجام بدیم؟ با امتحان کردن خودتون متجه میشید که کدوم براتون بهتره. باید اونیو انتخاب کنید که فوری فوتی انجامش بدید. مثال زده و گفته مثلا میخواید موقع ناهار 10 تا شنا برید. این ممکنه خیلی موثر نباشه چرا؟ چون مشخص نکردید قبلش؟ بعدش؟ یا چی؟ بهتره از اون قسمت رویداد قبلی استفاده کنید یعنی مثلا موقعی که میخواستم برم ناهار بعد اینکه لپ تاپمو بتستم بعدش 10 تا شنا برم. اینجا بلافاصله داره انجام میده اون کارو.

بام

  • ۰۹:۲۲

جمعه خیلی خیلی یهویی دوستم که پیچونده بودمش هفته های پیش برای بیرون بهم پیام داد گفت بریم بیرون؟ معلوم نبود کجا. پیشنهاد اون باغ کتاب بود پیشنهاد من بام. همین اوکی شد و من با توجه به تجربه دفعه قبل بهش گفتم فلاسک و لیوان و چای میارم بعدش به سرم زد صبحونه رو اونجا بخوریم بعدم یکمم خوراکی آوردیم و کالباس بردم برای ناهار. 

انقدر دلم براش تنگ شده بوددد تازه خیلی هم باهاش بهم خوش گذشت. با اختلاف از تمام بیرونایی که چند ماهه اخیر رفتم بهتر بود. شاید تو زندگی قبلیم کار خیلی خوبی کردم که الان همچین دوستی دارم. ولی لباس مناسب نپوشیده بود دستکش اینا هم نیاورده بود و میخواستم بزنم توسر خودم XDD بعد چند ساعت میخواستیم بریم ایستگاه 1 که گفتن بلیط نمیفروشن و بهتررر چون لباسش مناسب بالا نبود همینجا هم سردش بود!!

آقا اینطور نمیشه کاش عکاسی بلد بودممم. واقعا چیزای خوشگلی میشه انداخت و نمیشد در عین حال!! به دوستم گفتم که میخواستم برا اون دفعه ای که توچال رفتیم دعوتش کنم و گفتم شاید معذب باشه گفت نه اوکیه میام. بعدم قرار گذاشتیم یه دور وقتی وقت کردیم موزه های مختلف تهرانو بریم. اینو دیگه خودم چون خیلی دوست دارم پیگیری میکنم و دوستم و اون یکی دوستمو راه میندازم.  

برام هدیه هم گرفته بود *چشم قلبی* کتاب گربه راهنمای ما و سه تا جلد مانگای مای هیرو آکادمی و یه ماژیک :) 

براستی گفتم؟ ماگی که سفارش داده بودم هم آخر هفته رسید خیلیی کیوته heart

  • ۱۴۲

یه غر کوچیک

  • ۱۲:۴۴

دوره ها یا وبینار هایی  که به دبیر جدید انجمن پیشنهاد دادم همشون برگرفته از نیازهای خودم و قطع به یقین بقیه بود. ولی گویا به جاش تصمیم گرفتن دوره آموزش ساخت قالب پاورپوینت در فوتوشاپ برگزار کنن :) کیل می :) 

یعنی اگه شروع کنه ایده جدیدمو ها چقدر عالی میشه. اما همش منتظر تایید استاد مشاور انجمنه که ایشونم دیر به دیر جواب میدن:| انقدر حرص خوردم که نگید و نپرسیییید. برا ارشد برم دانشگاه دیگه ای خودم میرم تو انجمن علمیشون و ایده هامو عملی میکنم. از اینا بخاری بلند نمیشه!!

میدونید چیه اصلا دوستان نیاید هر چی دارید رو بگیرد به بقیه تا وقتی که لازم نداشتن...قدرتونو نمیدونن!

  • ۹۰

شروع واقعی

  • ۱۱:۵۷

من دیگه رسما شروع کردم هیراگانا و کاتاکانا رو یاد بگیرم. الان کلا رو مود یادگیری افتادم و اون دوره پایتون مقدماتی هم دارم میبینم. چرا؟ چون وقتی دور از خونه هستم انگار حس و حالم عوض میشه... خونمون اصلا جای مناسبی نیست حتی موقع کرونا هم نمیتونستم درس بخونم چون نمیدونم فقط مود و حس و فضاش به درد نمیخوره. 

یه چنل دیلی دارم که دختره 18 سالشه و اومده تهران داره تو خوابگاه زندگی میکنه و مربی یه مهد دوزبانه هست. میگفت رابطم با خانوادم دوری و دوستی شده و بهتره. منم دقیقا همین حسو میکنم که اگه برم رابطه دوری دوستی با مامان بابام داشته باشم خیلی به نفعمه. آراااامش روااااااااان خالصصصصصصص!! 

داشتم میگفتم که شروعش کردم. تصمیمی که داشتم این بود که موقع شروع کاری یا حتی قصدشو بیان نکنم تا وقتی شروع کنم و انجام شه چون انگار با گفتنش مغزم اونو انجام شده در نظر میگیره و دیگه شروعش نمیکنم. ولی اینجا یواشکی میگم. پارسال یا پیارسال هم همین موقع ها شروع کردم و ول کردم ولی الان باز ول کنم خرم cool

 

پ.ن: راستی شما عکس چاپ میکنید؟ الان که دیگه میشه تو گوشی و هارد و.. نگه داشت شما چاپ میکنید؟ چون من دوست دارم بعدا عکسام با کسایی که دوسشون دارم رو چاپ کنم و خودمو باهاشون خفه کنم :|

  • ۷۳

سریال the last of us

  • ۲۱:۰۵

من این سریال رو به پیشنهاد دوستم شروع کردم وگرنه در حالت عادی اگه پوسترشو میدیدم و خلاصشو میخوندم شروعش نمیکردم. گویا از یه بازی به همین اسم ساخته شده که خیلی دوران خودش ترکونده. فعلا 5 قسمتش اومده و چیزی که دربارش دوست دارم رابطه پدر دختری جول و اون دختره هست :) مشابه همچین چیزی رو تو سریال استرنجر ثینگز میتونید بین دختر نقش اصلیه و اون مرده (سرزنشم نکنید من کلا دو فصل ازش دیدم و اونم چند سال پیش پس طبیعیه یادم نباشه) ببینید. یا انیمه بانی دراپ بین مرد نقش اصلی و دختره. 

ولی این آلوده ها رو ازشون خوشم نمیاد نمیتونم کامل ببینمشون چندشم میشه و این یعنی واقعا خوب درست شدن.

ببینید آقا، چیزیو که از دست نمیدید!

 

میخوام تو ادامه مطلب یه کوچولو درباره بعضی چیزها صحبت کنم که اسپویل حساب میشن پس لطفا اگه ندیدید و نمیخواید اسپویل شه نخونید:

  • ۸۹

همه میگن فلان کارو کنید ولی نمیگن چطور!!

  • ۱۸:۵۹

من در تو موضوع سلف لاو و این داستانا صفر و یکی هستم. یا اعتماد به نفس ندارم و برای همه همه کاری میکنم و اصن بیان سوارم شن یا اینکه خودخواهانه فکر میکنم و میگم به من جه؟ نمیتونم حد وسطشو پیدا کنم. 

اصلا اینکه میگن به هر کی به اندازه ارزشش بها بده یعنی چی؟ چطور باید اینکارو کرد؟ از کجا بفهمیم لطفمون وظیفه شده یا نه داریم خوب عمل میکنیم؟ 

  • ۷۱

گوگل شیت به درد بخور اگه دنبال یه سری دوره های رایگان یودمی هستید

  • ۱۱:۱۸

انجمنمون یه سلسله دوره پایتون در مدلسازی مالی میخواد برگزار کنه که دوره مقدماتیش برگزار شده و پله اولش هم در حال برگزاریه. بعد من دوره مقدماتیشو میتونستم رایگان شرکت کنم و الان تازه شروع کردم فیلماشو ببینم. بعدم با بقیه منابع برم دنبالش. حالا چرا؟ چون نمیدونم!!! از دوران تینیجریم دوست داشتم طراحی وب رو یاد بگیرم بعد دیدم پایتون خیلی معروفه و باهاش میشه سایت هم طراحی کرد پس به جای اینکه دنبال html و css برم مستقیم میرم سراغ پایتون :)

 

من معمولا چیزای به درد بخور که میبینم تو تل برای خودم سیو میکنم و تو کانال پتریکور قبلا یه پست دیده بودم که یه سریا دوره های یودمی رو میخرن میذارن تو یه گوگل شیت. آدرس چنلشون توی تلگرام ezudemy هست.

لینک ها:

لینک گوگل درایشون

لینک گوگل شیت لیست دوره های موجود

لینک گوگل شیت دوره های درخواستی مردم که اگه رای زیاد بیارن فکر کنم تهیه کنن

۱ ۲ ۳ ۴ . . . ۶ ۷ ۸
Designed By Erfan Powered by Bayan